سناریو> <
خب بعد مدتها یه سناریو
ولی قبلش بگم،این سناریو رو یه کاریش کردیم...
هم من نوشتم هم سودا(نویسنده فیک جیمین)
و مال من بسیار عن شدهههه پس جدی نگیریدش!
سودا👇
نامی:*میره با استفا حرف می زنه:آقا جان من بزارین اینو بگیره...دهن ما رو تا دو هفته سرویس می کنه با چص کردناش:/..
جین:*رو بهت می کنه و مثل مامانا با خودش غرغر می کنه:خدایا کجای تربیت این بچه من کوتاهی کردم؟:/
یونگی:*میاد قلقلکت میده جوری که خنده ت میره آسمون و بعد بهت میگه:اشکالی نداره دونسنگ کوچولو...گریه نکن...باشه؟...
هوسوک:*میاد پیشت و خیلی مهربون و با لحن گرمی میگه:نگران نباش...خودم برات یکی عینشو پیدا می کنم میخرم...
ات:*در حالی که لحن بچه گونه و گریونی داره:نمیخوام...نمیخوام...من همینو میخوام...
هوسوک:*میره پیش استفا و با لحن جدی ای که تقریبا ترسناک بود میگه:میزارین بگیرش یا میزارین بگیرش؟
جیمین:*سعی در پرت کردن حواست*عه...ات...اونجا رو...استری کیدز...
*و ا.ت جان به عنوان یه فن دو آتیشه استری کیدز حواسش پرت میشه کلا یادش میره
ته ته:*رو به استف می کنه و میگه:″بدینش من، بهش نمیدم...″ و اسباب بازیو یه جا قایم می کنه و بعدا بهت میده که اکلیلات توی کل اتمسفر پخش میشه🥲*
کوک:*در حال جر خوردن از خنده...رو به یکی از استفا می کنه و میگه:آقا دلتون میاد به این کوچولو نه بگین؟...
خودم👇
نامی:
به این حالت کیوتیت یه لبخند با چال گونه ی کشنده ش میزنه و بهت نگاه میکنه جوری چشاش کشیده میشه و جمعیت تو فن ساین با دیدن این صحنه جیغ و فریاد میزنن که به خودت میایو ....
جین:
لباشو بالا میندازه که نشونه از اخمش بود،بعدم به استفا میگه...بدین دستش دوباره حوصله ندارم...*خیلی بد شد میدونم*
شوگا:
با حال پوکر به استفی که کنارت بود،یه نیم نگاهی میکنه و بعد از اینکه استفه متوجه شد اسباب بازی رو میده دستت
جیهوپ:
ات عزیزم اشکال نداره قول میدم خودم یکی بهترشو برات بخرم گریه نکن*دست میزنه به موهات*
جمعیت:از ماتکریس خارج شد^
جیمین:
سعی میکنه به زور جلو لبخنشد بگیره جوری که لباشو داده تو و بهت نگاه میکنه🤣
تهیونگ:
خودش برات یه اسباب بازی کیوت خریده و با دادنش بهت سورپرایزت میکنههه🙈
کوک:
_هعیییی ات اونجارو
*ات به اون طرف نگا میکنه*
و کوک سرشو بر میگردونه این طرف*عاااره یادت بیاد ترنده رو ..به دلیل کمبود ایده🤌*
دوباره جمعیت اصن غشششش😩😙
#بی_تی_اس
#سناریو
#فیک
ولی قبلش بگم،این سناریو رو یه کاریش کردیم...
هم من نوشتم هم سودا(نویسنده فیک جیمین)
و مال من بسیار عن شدهههه پس جدی نگیریدش!
سودا👇
نامی:*میره با استفا حرف می زنه:آقا جان من بزارین اینو بگیره...دهن ما رو تا دو هفته سرویس می کنه با چص کردناش:/..
جین:*رو بهت می کنه و مثل مامانا با خودش غرغر می کنه:خدایا کجای تربیت این بچه من کوتاهی کردم؟:/
یونگی:*میاد قلقلکت میده جوری که خنده ت میره آسمون و بعد بهت میگه:اشکالی نداره دونسنگ کوچولو...گریه نکن...باشه؟...
هوسوک:*میاد پیشت و خیلی مهربون و با لحن گرمی میگه:نگران نباش...خودم برات یکی عینشو پیدا می کنم میخرم...
ات:*در حالی که لحن بچه گونه و گریونی داره:نمیخوام...نمیخوام...من همینو میخوام...
هوسوک:*میره پیش استفا و با لحن جدی ای که تقریبا ترسناک بود میگه:میزارین بگیرش یا میزارین بگیرش؟
جیمین:*سعی در پرت کردن حواست*عه...ات...اونجا رو...استری کیدز...
*و ا.ت جان به عنوان یه فن دو آتیشه استری کیدز حواسش پرت میشه کلا یادش میره
ته ته:*رو به استف می کنه و میگه:″بدینش من، بهش نمیدم...″ و اسباب بازیو یه جا قایم می کنه و بعدا بهت میده که اکلیلات توی کل اتمسفر پخش میشه🥲*
کوک:*در حال جر خوردن از خنده...رو به یکی از استفا می کنه و میگه:آقا دلتون میاد به این کوچولو نه بگین؟...
خودم👇
نامی:
به این حالت کیوتیت یه لبخند با چال گونه ی کشنده ش میزنه و بهت نگاه میکنه جوری چشاش کشیده میشه و جمعیت تو فن ساین با دیدن این صحنه جیغ و فریاد میزنن که به خودت میایو ....
جین:
لباشو بالا میندازه که نشونه از اخمش بود،بعدم به استفا میگه...بدین دستش دوباره حوصله ندارم...*خیلی بد شد میدونم*
شوگا:
با حال پوکر به استفی که کنارت بود،یه نیم نگاهی میکنه و بعد از اینکه استفه متوجه شد اسباب بازی رو میده دستت
جیهوپ:
ات عزیزم اشکال نداره قول میدم خودم یکی بهترشو برات بخرم گریه نکن*دست میزنه به موهات*
جمعیت:از ماتکریس خارج شد^
جیمین:
سعی میکنه به زور جلو لبخنشد بگیره جوری که لباشو داده تو و بهت نگاه میکنه🤣
تهیونگ:
خودش برات یه اسباب بازی کیوت خریده و با دادنش بهت سورپرایزت میکنههه🙈
کوک:
_هعیییی ات اونجارو
*ات به اون طرف نگا میکنه*
و کوک سرشو بر میگردونه این طرف*عاااره یادت بیاد ترنده رو ..به دلیل کمبود ایده🤌*
دوباره جمعیت اصن غشششش😩😙
#بی_تی_اس
#سناریو
#فیک
۱۰.۱k
۰۷ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.